آیا عیسی مسیح تنها راه رسیدن به بهشت است؟



سوال: آیا عیسی مسیح تنها راه رسیدن به بهشت است؟

جواب:
برای دستیابی به بهشت، مردم استدلالات مختلفی در ذهن خود می پرورند. بعضی ها بر این عقیده اند که: "من آدم خوبی هستم، بنابراین، حتماً به بهشت خواهم رفت." دیگران معتقدند: "درست است که در زندگیم کارهای بدی انجام داده ام، ولی چون تعداد کارهای خوبم بیشتر است، بطور یقین به بهشت خواهم رفت." عده ای نیز بر این باورند: "خدا که نمی آید مرا بخاطر اینکه زندگیم مطابق کتابمقدس نبوده است به جهنم بفرستد. او میداند که زمانه عوض شده است!" و تعدادی دیگر می گویند: "خدا فقط اشخاص خیلی بد (مثل قاتلان و مجرمان آنچنانی) را به جهنم خواهد فرستاد."

در رابطه با این سؤال که "چه کسی به بهشت خواهد رفت و چه کسی به جهنم؟" پاسخ های مردم به ظاهر منطقی می باشند. اما واقعیت امر این است که همۀ آنها با حقیقت اختلاف فاحش دارند؛ اینگونه ادعاها چیزی نیست جز دروغ محض. شیطان، حاکم بر این دنیا، بذر این اندیشه های کاذب را در ذهن مردم می کارد. او و همۀ آنانی که راه های او را متابعت می کنند، دشمن خدا هستند (اول پطرس 8:5). شیطان همیشه خود را نیکو می نمایاند (دوم قرنتیان 14:11)، اما همواره بر افکار آنانی که به خدا تعلق ندارند حکومت میکند. "در ایشان، خدای این جهان، فهم های بی ایمانشان را کور گردانیده است که مبادا تجلی بشارت جلال مسیح، که صورت خداست، ایشان را روشن سازد" (دوم قرلتیان 4:4).

این دروغ است که باور کنیم خدا به گناهان کوچک اهمیت نمی دهد، و یا اینکه تنها "آدم های خیلی بد" به جهنم خواهند رفت. هر گونه گناه قادر است ما را از خدا جدا سازد؛ حتی یک دروغ مصلحتی کوچک. همۀ آدمیان گناه کرده اند، و هیچکس یافت نمی شود که آنقدر بی گناه باشد که بتواند با نیکوئی خود وارد بهشت شود (رومیان 23:3). ورود به بهشت منوط به این نیست که اعمال خوب ما در ترازو سنگین تر از اعمال بد ما باشند. اگر معیار ورود به بهشت اینچنین باشد، همۀ ما به جهنم خواهیم رفت. "اگر از راه فیض است، دیگر از اعمال نیست؛ وگر نه فیض دیگر فیض نیست" (رومیان 6:11). هیچیک از اعمال نیک ما نمیتواند ما را به بهشت برساند (تیطس 5:3).

"از در تنگ داخل شوید زیرا فراخ است آن در، و وسیع است آن طریقی که مؤدی به هلاکت است" (متی 13:7). حتی اگر این بهانه ها را بیاوریم که "بدون استثناء، همۀ مردم زندگی گناه آلود دارند" و یا اینکه "این روزها ایمان داشتن به خدا طرفدار زیادی ندارد،" برای خدا هیچیک قابل قبول نمی باشند. "که در آنها قبل رفتار می کردید بر حسب دورۀ این جهان؛ بر وفق رئیس قدرت هوا یعنی آن روحی که الحال در فرزندان معصیت عمل می کند." (افسسیان 2:2)

وقتی که خدا جهان را آفرید، آنرا بدون نقص آفرید. همه چیز نیکو و کامل بود. او سپس آدم و حوا را آفرید و به آنها ارادۀ آزاد بخشید. آنها حق انتخاب داشتند که خدا را اطاعت کنند یا نه. آدم و حوا، اولین انسان هائی که خدا آفرید، توسط شیطان وسوسه شدند تا از خدا بی اطاعتی کنند. و آنها گناه کردند. بی اطاعتی آنها باعث شد که آنها از خدا دور شوند و دیگر نتوانند در رابطۀ نزدیک با خدا بمانند. این عاقبت تمام افرادی است که بعد از آنان در این جهان متولد می شوند (که شامل حال من و شما نیز می شود). او خدائی است کامل که وجود و حضور گناه را تحمل نمی کند. از آنجا که گناهکار هستیم، قادر نیستیم خود را به بهشت برسانیم. بنابراین، خود خدا راهی مهیا نمود تا ما وارد بهشت شده، رابطه ای نزدیک با او داشته باشیم. "زیرا خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی بیابد" (یوحنا 16:3)، "زیرا که مزد گناه موت است، اما نعمت خدا حیات جاودانی در خداوند ما عیسی مسیح" (رومیان 23:6). عیسی مسیح به این جهان آمد تا این طریق حیات را به ما بشناساند؛ و به جای ما بمیرد تا ما هلاک نشویم. سه روز پس از مرگ، او از مردگان برخاست (رومیان 25:4) و پیروزی خود را بر مرگ ثابت نمود. در واقع، عیسی مسیح به عنوان یک پل، شکافی را که بین انسان گناه آلود و خدای قدوس وجود داشت پر نمود. اگر به این حقیقت ایمان آورید، تنها از این طریق است که قادر خواهید بود وارد یک رابطۀ شخصی و نزدیک با خدا شوید.

"و حیات جاودانی این است که تو را خدای واحد حقیقی، و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسند" (یوحنا 3:17). اکثر مردم (و حتی شیطان) به خدا ایمان دارند. اما اگر شما میخواهید نجات یابید، باید نزد خدا آئید. خدا قادر است از طریق رابطۀ شخصی که بین خود و شما می آفریند شما را به توبه بکشاند تا او را پیروی کنید. ما باید با تمام آنچه که داریم و انجام می دهیم به عیسی مسیح اعتماد کنیم. "یعنی عدالت خدا که بوسیلۀ ایمان به عیسی مسیح است به همه و کل آنانی که ایمان آورند زیرا که هیچ تفاوتی نیست" (رومیان. 22:3). کتابمقدس تعلیم می دهد که برای نجات انسان هیچ راهی جز عیسی مسیح وجود ندارد. در انجیل یوحنا 6:14 عیسی مسیح ادعا نمود: "من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس نزد پدر جز بوسیلۀ من نمی آید."

عیسی مسیح تنها راه نجات است؛ چرا که او تنها شخصی است که قادر است جریمۀ گناهان ما را بپردازد (رومیان 23:6). هیچ مذهب دیگری بر عمق گناه، جدیت، و نتایج آن اینچنین تاکید نمی کند. آمرزش ابدی گناه را در هیچ مذهب دیگری نمی بینید. تنها عیسی خداوند بود که با مرگش بر صلیب تمام گناهان ما را برای همیشه بخشید. هیچیک از بنیانگزاران مذاهب دیگر، آن خدائی نبودند که انسان شوند (یوحنا 1:1 ، 14). تنها راه نجات ما گناهکاران این است که خدای قدوس انسان شود و در قالب انسانی خود گناهان ما را بر خود گیرد. عیسی می بایستی خود خدا باشد تا بتواند دِین ما را ادا نماید. و از طرف دیگر، او باید انسان نیز باشد تا بتواند به جای ما بمیرد. نجات فقط بوسیلۀ ایمان به عیسی مسیح قابل دسترسی می باشد. "در هیچکس غیر از او نجات نیست زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم" (اعمال 12:4).

آیا با مطالعۀ این مطالب تصمیم گرفتید تا با ایمان مسیح را در قلب خود بپذیرید؟ اگر اینچنین است، لطفاً دگمۀ زیر را فشار دهید. "امروز مسیح را در قلب خود پذیرفتم"
آیا عیسی مسیح تنها راه رسیدن به بهشت است؟

درست ترین مذهب کدام است؟



سوال: درست ترین مذهب کدام است؟

جواب:
این روزها جذابیت ساندویچ فروشی ها این است که غذای مشتری را طوری مهیّا کنند که دقیقاً مطابق جزئیات، و حاوی مخلفاتی باشد که او انتخاب کرده باشد. برخی از قهوه فروشی ها افتخار می کنند که قهوۀ خود را با صدها نوع مزه و طعم درست می کنند. حتی در خرید خانه و یا اتومبیل، امروزه، عامل تعئین کننده سلیقۀ شخصی مردم است. مسلم است که زمانه عوض شده است. آنچه امروز همه جا حاکم است "اختیار و قدرت انتخاب" است. بر اساس علائق و سلیقۀ شخصی، ظاهراً می توانید به همه چیز برسید.

ولی در مورد مذهب چگونه است؟ چه مذهبی را مناسب خود می دانید؟ آیا بدنبال مذهبی هستید که آزار دهندۀ وجدانتان نباشد؟ آیا بدنبال مذهبی هستید که مسئولیتی بر گردن شما ننهد، و صرفاً فاقد امر و نهی های خشک باشد؟! چنانکه پیش گفتیم، خیلی چیزها را می توان بر اساس سلیقۀ شخصی انتخاب کرد. آیا مذهب نیز مانند غذا و بستنی و قهوه، چیزی است که شما بتوانید مطابق سلیقۀ شخصی خود انتخاب کنید؟

امروز خیلی ها را می شنویم که ادعا می کنند که مُعرّف بهترین مذهب هستند. چرا باید عیسی مسیح را برتر از محمّد، کونفوسیوس، بودا، چارلز راسل، و یا ژوزف اسمیت دانست؟ مگر راه همۀ آنها به بهشت ختم نمی شود؟ مگر، در نهایت، همه ادیان یکی نیستند؟ خیـــــــــر. واقعیت این است که همۀ مذاهب انسان را به بهشت نمی رسانند.

عیسی مسیح تنها شخصی است که ثابت نمود با اقتدار الهی سخن گفت؛ چرا که او تنها شخصی بوده است که، با قیام خود از مُردگان، بر مَرگ غلبه یافت. محمّد، کونفوسیوس و سایرین مُردند و تا به امروز در قبور خود باقی مانده اند. اما عیسی مسیح، سه روز پس از مرگ ظالمانه بر روی صلیب رومی، با اقتدار خویش از مردگان برخاست و با پای خود از قبر بیرون آمد. شایسته است به شخصی توجه کنیم که بر مرگ غلبه یافته است. شایسته است تعلیم شخصی را پیروی کنیم که قدرت پیروزی بر موت را دارد.

شواهد قیام مسیح غیر قابل شمارش و بسیار اعجاب انگیز می باشند. اول آنکه، بیش از پانصد نفر مسیح قیام کرده را به چشم خود دیدند. نمیتوان به آسانی این رقم را انکار کرد و یا نادیده گرفت. قبر خالی، شاهد دیگری برای اثبات قیام مسیح است. برای تکذیب شایعۀ زنده شدن مسیح، دشمنان عیسی می توانستند جسد متعفّن او را به همه نشان دهند. ولی حقیقت امر این بود که قبر خالی بود و جسدی وجود نداشت. ولی آیا این احتمال وجود نداشت که شاگردان عیسی جسد او را دزدیده باشند؟ به ندرت! برای پیشگیری از وقوع چنین واقعه ای بود که گروهی مسلح از سربازان رومی به نگاهبانی قبر مسیح مأمور شدند. و نباید از نظر دور داشت که نزدیکترین پیروان عیسی، به دلیل ترس، گریخته و خود را پنهان کرده بودند. کاملاً غیر ممکن است که تعدادی ماهیگییر ترسو اقدام به رویاروئی با سربازان آموزش دیده و جنگجوی رومی نمایند. قیام مسیح واقعیتی ساده و غیر قابل انکار است.

باید این حقیقت را تکرار کنیم که شایسته است تعلیم شخصی را پیروی کنیم که قدرت پیروزی بر مُوت را دارد. مسیح قدرت خود را بر مَرگ به اثبات رسانید. بنابراین، استحقاق دارد که به آنچه او ادعا نمود گوش دهیم. عیسی مسیح مدّعی شد که راه نجات انسان است (یوحنا 6:14). او یکی از راههای متعدد نمی باشد؛ او تنها راه نجات بشر است.

همین عیسی ادعا نمود: " بیائید نزد من ای تمام زحمتکشان و گرانباران، و من شما را آرامی خواهم بخشید" (متی 28:11). دنیائی که ما در آن زندگی می کنیم دنیائی است پر از دشواری ها و سختی ها. اکثر ما از ناملایمات زندگی مجروح، خسته، بی قرار، و مملو از ترس هستیم. با این وصف، به دنبال چه چیزی هستید؟ آیا طالب مذهب هستید و یا چیزی را می طلبید که روح شما را احیا نماید؟ آیا شما در طلب نجات دهندۀ زنده هستید یا یک پیامبر مُرده؟ آیا می خواهید رابطه ای زنده و پر مفهوم را تجربه کنید، یا هنوز به دنبال اجرای آداب و سنن مذهبی خشک و توخالی هستید؟ عیسی یکی از راههای موجود نمی باشد؛ او تنها راه موجود است.

اگر شما به دنبال آمرزش هستید، عیسی مسیح "مذهب حقیقی" و صحیح ترین راه است (اعمال 43:10). اگر شما مشتاق هستید تا یک رابطۀ عمیق و با مفهوم با خدا داشته باشید، عیسی مسیح "مذهب حقیقی" و صحیح ترین راه است (یوحنا 10:10). اگر جویای زندگی ابدی در بهشت هستید، عیسی مسیح "مذهب حقیقی" و صحیح ترین راه است (یوحنا 16:3). ایمان خود را بر او بنهید، به او اعتماد کنید، و بدانید که او قادر است گناهان شما را ببخشد. این قدمی است که از برداشتن آن هیچگاه پشیمان نخواهید شد.

اگر شما مایلید که "رابطۀ صحیحی" با خدا داشته باشید، میتوانید از این نمونۀ دعا استفاده کنید. ولی این حقیقت را همیشه بیاد داشته باشید که گفتن و یا تکرار این دعا (و یا هر دعای دیگر) باعث نجات شما نمیشود. نجات واقعی تنها با اعتماد قلبی به عیسی مسیح که بر صلیب گناهان ما را آمرزید دریافت میشود. این دعا راه ساده ای است برای ابراز ایمان و قدردانی شما از خدائی که راه نجات را برای شما تدارک دید. "خداوندا، می دانم که به ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم. اما می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایستۀ آن بودم بر خود گرفت تا من بتوانم بوسیلۀ ایمان به او آمرزیده شوم. از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد میکنم. تو را شکر می کنم که محض فیض عجیب خود گناهانم را بخشیده و به من حیات جاودانی داده ای. آمین."

آیا با مطالعۀ این مطالب تصمیم گرفتید تا با ایمان مسیح را در قلب خود بپذیرید؟ اگر اینچنین است، لطفاً دگمۀ زیر را فشار دهید. "امروز مسیح را در قلب خود پذیرفتم"
درست ترین مذهب کدام است؟

معنی مذهب کاذب چیست؟



سوال: معنی مذهب کاذب چیست؟

جواب:
وقتی ما کلمة "مذهب کاذب" را می شنویم اغلب به گروهی فکر می کنیم که شیطان را می پرستند، حیوانات را قربانی می کنند، و یا کارهای شریرانه، عجیب و مراسم اقوام بی خدا را انجام می دهند. اما در واقع بیشتر مذاهب دروغین معصوم تر از اینها هستند. معنی خاص مذهب دروغین در مسیحیت گروهی مذهبی هستند که یک یا چند اصل اساسی کتاب مقدس را انکار می کنند. ساده تر اینکه یک مذهب دروغین گروهی هستند که چیزی را یاد می دهند که بعلت آن تعلیم پیروانش بدون نجات باقی میمانند. در نوع مذهبی آن، یک مذهب دروغین گروهی هستند که ادعا می کنند جزوی از آن مذهب هستند، اما اصول ایمان آن مذهب را انکار می کنند. مسیحیت بعنوان مذهب دروغین گروهی هستند که خود را مسیحی می خوانند در حالیکه یک یا چند اصل از اصول مسیحیت را انکار می کنند.

رایج ترین تعالیم مذاهب کاذب این است که عیسی خدا نیست و نجات تنها با ایمان نیست. انکار الهیت مسیح یعنی اینکه مرگ عیسی برای جریمة گناهان ما کافی نبود و انکار نجات تنها بوسیلة ایمان، یعنی اینکه نجات را می توان با اعمال بدست آورد، چیزی که کتاب مقدس مرتبا آنرا رد می کند. دو نمونة معروف مذاهب کاذب، شاهدان یهوه و مورمونها هستند. هر دو گروه ادعا می کنند که مسیحی هستند در حالیکه هر دو الهیت مسیح و نجات تنها از راه ایمان را رد می کنند. شاهدان یهوه و مورمونها به بسیاری از چیزهای دیگر عقیده دارند که در توافق و یا مشابه با تعالیم کتاب مقدس هستند. اما اینکه آنها الهیت مسیح را انکار می کنند و نجاتی را اعلام می کنند که در نتیجة اعمال است آنها را جزو مذاهب دروغین قرار می دهد. خیلی از شاهدان یهوه، مورمونها و اعضای مذاهب دروغین "مردم خوبی" هستند و صادقانه باور دارند که آنچه به آن ایمان دارند حقیقت است. بعنوان یک مسیحی، امید و دعای ما باید این باشد که مردم زیادی که گرفتار مذاهب دروغین هستند دروغها را ببینند و جذب حقیقت نجات تنها بوسیلة ایمان به عیسی مسیح شوند.

معنی مذهب کاذب چیست؟

بهترین راه برای بشارت دادن به کسی که در یک مذهب دروغین است چیست؟



سوال: بهترین راه برای بشارت دادن به کسی که در یک مذهب دروغین است چیست؟

جواب:
مهمترین چیزی که ما می توانیم برای کسانی انجام دهیم که درگیر یک مذهب دروغین هستند این است که برایشان دعا کنیم. ما باید دعا کنیم که خدا قلب آنها را عوض کرده چشمانشان را به حقیقت باز نماید (2 قرنتیان 4: 4). ما باید دعا کنیم که خدا به آنها نشان بدهد که به نجات بوسیلة عیسی مسیح نیاز دارند (یوحنا 3: 16). بدون قدرت خدا و ملزم شدن بوسیلة روح القدس، ما هیچوقت نمی توانیم کسی را نسبت به حقیقت متقاعد کنیم (یوحنا 16: 7-11).

ما در عین حال باید زندگی مسیحی خداپسندانه ای داشته باشیم، تا آنهایی که در مذاهب دروغین گرفتار شده اند بتوانند ببینند که خدا در زندگی خود ما چه تغییراتی ایجاد کرده است (1 پطرس 3: 1-2). ما باید برای داشتن حکمتی دعا کنیم که دیگران را با قدرت خدمت می کند (یعقوب 1: 5). علاوه بر همة اینها، ما باید در بیان انجیل شهامت داشته باشیم. ما باید خبر نجات از طریق عیسی مسیح را بیان کنیم (رومیان 10: 9-10). ما همیشه باید آماده باشیم تا از ایمانمان دفاع کنیم (1 پطرس 3: 15)، اما باید اینکار را با آرامی و احترام انجام دهیم. ما می توانیم خبر نجات را بطور صحیح اعلام کنیم، می توانیم بحث را برنده شویم، ولی بعلت عصبانیت و یا خود بهتر بینی نتیجة اصلی را نگیریم.

در نهایت، ما باید نجات کسانی را که به آنها بشارت می دهیم به خدا واگذاریم. این قدرت خدا و فیض اوست که مردم را نجات می دهد، نه سعی ما. در حالیکه خوب و حکیمانه است که برای دفاع از ایمانمان آماده باشیم و از مذاهب دروغین مطلع باشیم، اما هیچکدام از اینها باعث نجات کسانی که در تلة دروغهای مذاهب دروغین افتاده اند نمی شود. بهترین کاری که ما می توانیم انجام دهیم این است که برای آنها دعا کنیم، به آنها بشارت دهیم، و زندگی مسیحی داشته باشیم و اعتماد کنیم که روح القدس کار جذب کردن، متقاعد کردن، و تبدیل کردن آنها را انجام می دهد.

بهترین راه برای بشارت دادن به کسی که در یک مذهب دروغین است چیست؟

من چطور می توانم یک معلم کاذب/ نبی کاذب را تشخیص بدهم؟



سوال: من چطور می توانم یک معلم کاذب/ نبی کاذب را تشخیص بدهم؟

جواب:
عیسی مسیح به ما هشدار داد که "مسیحان کاذب و انبیای کذبه" خواهند برخواست که حتی برگزیدگان خدا را فریب دهند (متی 24: 23-27، 2 پطرس 3: 3 و یهودا 17-18). بهترین راه محافظت خود از معلم کاذب و تعالیم دروغین او دانستن حقیقت است. برای شناخت یک معلم تقلبی باید حقیقت را یاد گرفت. هر ایمانداری که کلام حقیقت را درست دریابد (2 تیموتاووس 2: 15) و با دقت کتاب مقدس را مطالعه کند، می تواند تعالیم کاذب را تشخیص دهد. مثلا ایمانداری که کارهای پدر، پسر و روح القدس را در متی 3: 16-17 خوانده باشد فورا هر تعلیمی را که تثلیث را قبول نداشته باشد رد می کند. بنابراین قدم اول مطالعة کتاب مقدس است و بعد مقایسة کردن آن تعالیم با آنچه کتاب مقدس می گوید.

عیسی مسیح گفت "درخت را از میوة آن خواهیم شناخت" (متی 12: 33). وقتی دنبال میوه می گردیم، سه آزمایش مخصوص است که باید در مورد هر تعلیمی انجام داد تا بتوان صحت آن تعلیم را تعیین کرد:

1)این معلم دربارة عیسی مسیح چه می گوید؟ در متی 16: 15-16، عیسی مسیح پرسید " مردم مرا که می دانند؟ پطرس جواب داد تو مسیح، پسر خدای حی هستی" و برای این جواب پطرس "برکت یافته" خوانده شد. در 2 یوحنا 9، می خوانیم "هر که پیشوایی می کند و در تعلیم مسیح ثابت نیست خدا را نیافته است، اما آنکه در تعلیم مسیح ثابت ماند او هم پدر و پسر را دارد." بعبارتی، عیسی مسیح و کار نجات او بالاترین اهمیت را دارد و باید از هر کس که برابری مسیح با خدا را انکار می کند و قربانی شدن او را پایین می شمارد و یا انسان بودن عیسی را رد می کند بر حذر بود. اول یوحنا 2: 22 می گوید " درغگو کیست؟ جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند. آن دجال است که پدر و پسر را انکار می نماید."

2) آیااین معلم انجیل را بشارت می دهد؟ انجیل یعنی خبر خوشی که براساس کتاب مقدس دربارة مرگ عیسی، دفن او، و قیامش است (1 قرنتیان 15: 1-4). هر چند که حرفهای قشنگی وجود دارند که "خدا شما را دوست دارد"، "خدا می خواهد ما گرسنگان را غذا بدهیم"، و "خدا می خواهد شما ثروتمند باشید" اما اینها پیغام کامل انجیل نیستند. همانطور که پولس در غلاطیان 1: 7 هشدار می دهد، البته بعضی از مردم شما را گیج می کنند و سعی می کنند جلوی پخش انجیل عیسی مسیح را بگیرند. هیچکس، حتی واعظین عالی حق این را ندارند که پیغامی را که خدا به ما داده است عوض کنند. "اگر کسی انجیلی غیر از آنکه پذیرفتید بیاورد اناتیما باد." (غلاطیان 1: 9).

3) آیا این معلم شخصیتی را نشان می دهد که خداوند را جلال دهد؟ در مورد معلمین کاذب، یهودا 11 می گوید "وای بر ایشان زیرا که براه قائن رفته اند و در گمراهی بلعام بجهه اجرت غرق شده اند و در مشاجرت قورح هلاک گشته اند." بعبارت دیگر، یک معلم دروغین می تواند با غرور (قائن نقشة خدا را رد کرد)، با طمع (بلعام برای پول نبوت کرد)، و با بی اطاعتی (قورح خود را بالاتر از موسی قرار داد) شناخته شود. عیسی گفت از چنین مردمی برحذر باشید و آنها را از میوه های ایشان می شناسیم (متی 7: 15-20).

برای مطالعة بیشتر، کتابهایی از کتاب مقدس را که بطور مخصوص دربارة مبارزه با تعالیم غلط در کلیساست بخوانید: غلاطیان، 2 پطرس، 1 یوحنا، 2 یوحنا، و یهودا. اغلب مشکل است که یک معلم یا نبی دروغین را تشخیص دهیم. شیطان خود را بشکل فرشتة نور عرضه می کند (2 قرنتیان 11: 14) و فقط با آشنایی دقیق با حقیقت می توان معلم و نبی کذبه را تشخیص داد.

من چطور می توانم یک معلم کاذب/ نبی کاذب را تشخیص بدهم؟

آیا مسیحیان باید نسبت به عقاید مذاهب دیگر انعطاف پذیر باشند؟



سوال: آیا مسیحیان باید نسبت به عقاید مذاهب دیگر انعطاف پذیر باشند؟

جواب:
در زمان ما که زمان "انعطاف پذیری" است، نسبیت اخلاقی بعنوان فضیلت عالی تبلیغ می شود. کسانی که به نسبیت عقیده دارند می گویند که همة فلسفه ها، عقاید، و سیستمهای ایمانی ارزش مساوی دارند و لایق احترامند. کسانیکه به یک سیستم ایمانی بیشتر از بقیة سیستمها عقیده دارند و یا بدتر ادعا می کنند که حقیقت مطلق را می دانند بعنوان کوتاه فکر، و یا حتی متعصب و سرسخت بحساب می آیند.

البته، مذاهب همه همین ادعا را می کنند و نسبیت نمی تواند بطور منطقی تناقض بین مذاهب را به یک تفاهم برساند. مثلا کتاب مقدس ادعا می کند که "چنانکه مردمرا یکبار مردن و بعد از آن جزا یافتن مقرر است." (عبرانیان 9: 27)، درحالیکه بعضی از مذاهب شرق تناسخ را تعلیم می دهند. پس، آیا ما یکبار می میریم یا چند بار؟ هر دو تعلیم نمی توانند درست باشند. نسبیت حقیقت را طوری عوض می کند که یک دنیای متناقض ایجاد شود و چند چیز متناقض بتوانند بعنوان حقایقی همزمان وجود داشته باشند.

عیسی مسیح گفت،"من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس نزد پدر جز بوسیلة من نمی آید" (یوحنا14: 6). یک مسیحی حقیقت را قبول کرده و فقط آنرا بعنوان یک مفهوم نمی پذیرد بلکه بعنوان یک شخص. قبول این حقیقت فاطلة زیادی بین مسیحیت و آنچه روشنفکری و فکر باز خوانده می شود ایجاد می کند. یک مسیحی در ملا عام اعلام می کند که عیسی مسیح از مرگ برخواست (رومیان 10: 9-10). اگر او واقعا به قیام مسیح ایمان داشته باشد، چطور می تواند فکرش به عقیدة یک بی ایمان که می گوید عیسی از مردگان قیام نکرد باز بوده و به اصطلاح روشنفکر باشد؟ برای یک مسیحی انکار تعالیم واضح کلام خدا خیانت به خداست.

دقت کنید که تا بحال مثالمان در مورد اساس ایمان بود. بعضی چیزها (مثل قیام مسیح در بدن جسمانی) قابل بحث نیستند و نمی توان در مورد آنها کوتاه آمد، اما در مورد چیزهای دیگر شاید بتوان بحث کرد مثلا اینکه نویسندة کتاب عبرانیان چه کسی بود و یا اینکه "خار در جسم" پولس واقعا چه بود. ما نباید خود را در تله های مسائل ثانوی بیندازیم (2 تیموتاووس 2: 23، تیطس 3: 9).

حتی وقتیکه روی مسائل اولیه و اصول اعتقادی بحث می شود، یک مسیحی باید خودداری و احترام از خود نشان بدهد. موافق نبودن با مرام کسی یک مسئله است و انکار فضیلت او مسئلة دیگریست. ما باید به حقیقت بچسبیم و در عین حال به آنانیکه سوال دارند علاقه نشان دهیم. مثل مسیح، ما باید پر از فیض و راستی باشیم (یوحنا 1: 14). پطرس تعادل بسیار خوبی را بین دانستن جواب و فروتنی بیان می کند:"پیوسته مستعد باشید تا هر که سبب امیدیرا که دارید از شما بپرسد او را جواب دهید لیکن با حلم و ترس" (1 پطرس 3: 15).

آیا مسیحیان باید نسبت به عقاید مذاهب دیگر انعطاف پذیر باشند؟

شاهدین یهوه چه کسانی هستند و به چه ایمان دارند؟



سوال: شاهدین یهوه چه کسانی هستند و به چه ایمان دارند؟

جواب:
گروهی که امروزه بنام شاهدین یهوه گفته می شوند در سال 1870 در پنسیلوانیا بشکل یک جلسة مطالعة کتاب مقدس شروع کردند که آنرا چارلز تی راسل شروع کرد. راسل گروهش را "مطالعة کتاب مقدس پایان سلطنت هزارساله" نام گذاشت که تا مرگش شش جلد شد و شامل بیشتر اعتقادات شاهدین یهوه امروزه است. بعد از مرگ راسل در 1916، قاضی جِی اِف راترفورد که دوست راسل و جانشین او بود هفتمین و آخرین جلد از سری "پایان سلطنت هزار ساله" یعنی "سِرِ تمام شده" را در سال 1917 نوشت. جامعة کتاب مقدس و نشریات فانوس دریایی در سال 1886 ایجاد شده، خیلی سریع وسیله ای برای پخش دید این حرکت "پایان سلطنت هزار ساله" به دیگران شد. گروه به "راسلی ها" معروف شدند تا 1931 وقتیکه در سازمانشان نفاق افتاد و اسم آنرا "شاهدین یهوه" گذاشتند. گروهی که جدا شدند اسم خود را "شاگردان کتاب مقدس" گذاشتند.

شاهدین یهوه به چه ایمان دارند؟ وقتی به اصول ایمان آنها مثل الهیت مسیح، نجات، تثلیث، روح القدس، و فدیة گناه از نزدیک نگاه می کنیم، می بینیم که آنها قطعا در اینموارد مثل مسیحیان اولیه فکر نمی کنند. شاهدین یهوه اعتقاد دارند که عیسی مسیح همان میکائیل فرشتة است همان فرشته ای که بالاترین موجودیست که خلق شده است. این با خیلی از قسمتهای کتاب مقدس منافقت دارد که واضحا می گوید عیسی خداوند است (یوحنا 1: 1، 14، 8: 58 ، 10: 30). شاهدین یهوه اعتقاد دارند که نجات بوسیلة مجموع ایمان، اعمال، و اطاعت بدست می آید. این هم مخالف بسیاری از قسمتهای کتاب مقدس است که می گوید نجات بوسیلة فیض از طریق ایمان بدست می آید (یوحنا 3: 16، افسسیان 2: 8-9، تیطس 3: 5). شاهدین یهوه تثلیث را رد می کنند و اعتقاد دارند عیسی مخلوق خدا و روح القدس قدرت خداست. شاهدین یهوه پرداخت جریمة انسان بوسیلة عیسی مسیح را رد می کند و بجای آن مرگ عیسی را پرداخت گرو گناه آدم می دانند.

شاهدین یهوه چطور این اصولی را که غیر کتاب مقدسی هستند توجیه می کنند؟ اول اینکه آنها ادعا می کنند که کلیسا کتاب مقدس را در طی سالها دست خورده کرده است. بنابراین آنها خودشان کتاب مقدس را دوباره ترجمه کرده آنرا ترجمة دنیای جدید نامیدند. جامعة کتاب مقدس و انتشارات ناقوس دریایی بجای اینکه اساس تعالیم خود را بر روی تعالیم کتاب مقدس بگذارند، کتاب مقدس را تغییر دادند تا با تعالیم اشتباهشان تطبیق کند. با گذشت زمان شاهدین یهوه آیات بیشتر و بیشتری کشف می کردند که مغایر با تعالیمشان بود، بنابراین ترجمة دنیای جدید مکررا ویرایش و تجدید چاپ میشد.

اصول اعتقاد وایمان ناقوس دریایی بر روی پایة اولیه و بسط تعالیم چارلز تی راسل، قاضی جوزف فرنکلین راترفورد، و جانشینانشان قرار دارد. گروه اداره کنندة جامعة کتاب مقدس و انتشارات ناقوس دریایی تنها کسانی هستند که در این مذهب کاذب قدرت تفسیر کتاب مقدس را دارند. بعبارت دیگر، آنچه این گروه در مورد هر قسمت کلام خدا بگویند، حرف آخر بحساب می آید و اکیدا تشویق می کنند که کسی خودش کلام را تعبیر و تفسیر نکند.این کاملا برخلاف حرف پولس رسول به تیموتاووس (و به ما) است که می گوید ............ این هشدار در 2 تیموتاووس 2: 15 یک راهنمایی واضح از طرف خداست به همة فرزندانش است که مانند مسیحیان بیریه باشند که کتاب مقدس را هر روزه تفتیش می کردند تا ببینند آنچه به آنها یاد داده می شد مطابق کلام خدا هست یا نه.

احتمالا گروه مذهبیی وجود ندارد که در پخش اعتقادشان متعهد تر از شاهدین یهوه باشد. متاسفانه پیغام آنها پر از فریب و اشتباه و تعالیم غلط است. خدا چشمان شاهدین یهوه را باز کند تا حقیقت انجیل و تعالیم صحیح کلام خدا را ببینند.

شاهدین یهوه چه کسانی هستند و به چه ایمان دارند؟

آیا مورمونیسم یک مذهب دروغین است؟ مورمونها به چه چیز اعتقاد دارند؟



سوال: آیا مورمونیسم یک مذهب دروغین است؟ مورمونها به چه چیز اعتقاد دارند؟

جواب:
مذهب مورمونها (مورمونیسم)، که پیروان آن به مورمونها و مقدسین روزهای آخر (اِل دی آِس) معروف هستند، در کمتر از دویست سال پیش بوسیلة مردی بنام جوزف اسمیت بوجود آمد. او ادعا می کرد که ملاقات شخصی از طرف خدای پدر و عیسی مسیح داشته که به او گفتند همة کلیساها و اعتقادات آنها خراب و مکروه است. جوزف اسمیت تصمیم گرفت یک فرقة جدید درست کند و ادعا کرد که آن "تنها کلیسای حقیقی بر روی زمین" است. اشکال مورمونها این است که اعتقاد آنها با کلام خدا تناقض دارد و کلام خدا را عوض کرده و بسط داده اند. مسیحیان دلیلی ندارند که باور کنند کتاب مقدس درست و کافی نیست. ایمان حقیقی داشتن به خدا و اعتماد به او یعنی باور کردن کلام او، و همة کلام خدا از الهام روح خداست یعنی از جانب اوست (2 تیموتاووس 3: 16).

مورمونها درواقع عقیده دارند که نه یکی، بلکه چهار منبع کلام الهام شده از روح خدا وجود دارد. 1) کتاب مقدس "درصورتیکه درست ترجمه شده باشد." البته هیچوقت واضحا نمی گویند کدام آیات اشتباه ترجمه شده اند. 2) کتاب مورمونها، که بوسیلة جوزف اسمیت ترجمه شده در سال 1830 انتشار یافت. اسمیت ادعا کرد که آن "صحیح ترین کتاب " بر روی زمین است و با دنبال کردن آن "بیش از هر کتاب دیگری" می توان به خدا نزدیک شد. 3) اصول ایمان و عهد ها، که شامل یک عده مکاشفات مدرن است در مورد "کلیسای بازسازی شدة عیسی مسیح". 4) مروارید باارزش، که مورمونها آنرا بعنوان تعالیم و اصولی که روشن کننده اند ولی در کتاب مقدس نیستند قبول دارند و اطلاعاتی را دربارة آفرینش زمین اضافه می کند.

مورمونها دربارة خدا باور دارند که او همیشه قادر مطلق نبوده، بلکه این قدرت را از طریق زندگی عادلانه و سعی دائمی بدست آورده است. آنها اعتقاد دارند خدای پدر "بدنی ملموس و مثل انسان از گوشت و استخوان" دارد. بریدام یانگ تعلیم میداد که آدم درواقع خدا و پدر عیسی مسیح بود، که رهبران امروزة مورمونها این تعلیم را کنار گذاشته اند. بر عکس، مسیحیان در مورد خدا می دانند که فقط یک خدای حقیقی وجود دارد (تثنیه 6: 4، اشعیا 43: 10، 44: 6-8)، او همیشه وجود داشته و همیشه وجود خواهد داشت (تثنیه 33: 27، مزمور 90: 2، 1 تیموتاووس 1: 17)، و او آفریده نشد بلکه او آفریننده است (پیدایش 1، مزمور 24: 1، اشعیا 37: 16). او کامل است، و هیچکس دیگری نمی تواند با او برابری کند (مزمور 86: 8، اشعیا 40: 25). خدای پدر انسان نیست، و هیچوقت انسان نبوده (اعداد 23: 19، 1 سموئیل 15: 29، هوشع 11: 9). او روح است (یوحنا 4: 24)، و روح از گوشت و استخوان درست نشده است (لوقا 24: 39).

مورمونها باور دارند که بعد از مرگ پادشاهی های مختلف در طبقات مختلف وجود دارد. پادشاهی سِلِستیال، پادشاهی تِرِستِریال، پادشاهی تِلِستیال، و تاریکی خارجی. اینکه انسان سرانجام به کجا برود، بستگی به ایمانش دارد و به آنچه در زندگی انجام داده است. بر عکس، کتاب مقدس به ما می گوید که بعد از مرگ، رفتن ما به بهشت یا به جهنم بر اساس این است که به عیسی مسیح بعنوان تنها نجات دهندة خود ایمان آوردیم یا نه. از بدن غایب یعنی بعنوان ایماندار با خداوند هستیم (2

قرنتیان 5: 6-8). بی ایمانان به جهنم یا به دنیای مردگان می روند (لوقا 16: 22-23). وقتی عیسی مسیح برای بار دوم بیاید، ما بدنهای جدید خواهیم یافت (1 قرنتیان 15: 50-54). آسمانی جدید و زمینی جدید برای ایمانداران خواهد بود (مکاشفه 21: 1)، و بی ایمانان به دریاچة آتش ابدی انداخته می شوند (مکاشفه 20: 11-15). بعد از مرگ فرصت دومی نخواهد بود (عبرانیان 9: 27).

رهبران مورمونها تعلیم می دهند که بوجود آمدن عیسی بعلت رابطة جسمانی بین خدای پدر با مریم بود. مورمون ها باور دارند که عیسی یک خداست، اما هر انسانی هم می تواند خودش یک خدا شود. مورمونیسم تعلیم می دهد که نجات را می توان با مجموع ایمان و اعمال خوب بدست آورد. برعکس این مطلب ، در طی تاریخ به مسیحیان یاد داده شده است که هیچکس نمی تواند به مقام خدا برسد. – تنها او قدوس است (1 سموئیل 2: 2). ما تنها می توانیم بوسیلة ایمان به مسیح در حضور خدا قدوس محسوب شویم (1 قرنتیان 1: 2). تنها عیسی پسر یگانة خداست (یوحنا 3: 16)، و او تنها کسیست که زندگی بدون گناه و بدون تقصیر داشته و الان بالاترین جای بهشت متعلق به اوست (عبرانیان 7: 26). عیسی و خدا از نظر ماهیت یکی هستند. عیسی تنها کسی بود که قبل از اینکه بدنش متولد شود وجود داشت (یوحنا 1: 1-8، 8: 56). عیسی خودش را بعنوان قربانی برای ما داد، خدا او را از مرگ بلند کرد، و یک روز هر کس اعتراف خواهد کرد که عیسی مسیح خداوند است (فیلیپیان 2: 6-11). عیسی به ما می گوید غیر ممکن است که با اعمالمان به بهشت برویم و فقط با ایمان به او رفتن به بهشت امکانپذیر است (متی 19: 26). همة ما بخاطر گناهانمان لایق تنبیه ابدی هستیم، اما محبت نامتنهاهی خدا و فیض او به ما اجازة رهایی از این تنبیه را می دهد. "زیرا که مزد گناه موت است اما نعمت خدا حیات جاودانی در خداوند ما عیسی مسیح." (رومیان 6: 23).

قطعا فقط یک راه برای دریافت نجات وجود دارد و آن شناخت خدا و پسر او عیسی مسیح است (یوحنا 17: 3). این با انجام اعمال نیک نیست، بلکه با ایمان است (رومیان 1: 17، 3: 28). ما هر کس که باشیم و یا هر کاری که کرده باشیم می توانیم این هدیه را دریافت کنیم (رومیان 3: 22). "در هیچکس غیر از او نجات نیست زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم." (اعمال رسولان 4: 12).

اگر چه مورمونها معمولا خیلی دوستانه رفتار می کنند و مردم با محبتی هستند، ولی بوسیلة مذهب کاذبی که طبیعت خدا، شخص عیسی مسیح، و راه نجات را اشتباه نشان می دهد فریب خورده اند.

آیا مورمونیسم یک مذهب دروغین است؟ مورمونها به چه چیز اعتقاد دارند؟